باز هم می نویسم
باز هم می نویسم برای گل پسرم .... و شرمنده بابت یک سالی که غفلت کردم و این همه شیرین زبونی رو ثبت نکردم... ده روز دیگه میشه یک سال تمام که وبلاگت به روز نشده ، وای خدای من چقد تنبلی کردم من با اینکه پارسال بعد از 20 روز مهد رفتن به این نتیجه رسیدی که خونه بهتر از مهد هست و مهد نرفتی و روز به روز شیطون تر و دوست داشتنی تر شدی و به من که بعد از 28 سال سن ناقابل دوباره میخواستم کنکور شرکت کنم و رشته مورد علاقه خودم درس بخونم (کلی برنامه ریزی کرده بودم که تنها در صورتی امکان داشت که شما مهد میموندی) اجازه درس خوندن ندادی و تشخیص دادی که من تنها همبازی تو هستم که میتونی با خیال راحت باهاش بازی کنی و همیشه نتیجه رو ب...